معنی نام یک دوراهی در تهران

لغت نامه دهخدا

دوراهی

دوراهی. [دُ] (اِ مرکب) دوراه. دوراهه. نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود. آنجا که راه به دو شعبه منقسم گردد. مانند دوراهی راه آهن و دوراهی شوراب و غیره. (از یادداشت مؤلف). رجوع به دوراه و دوراهه شود.


یک یک

یک یک. [ی َ ی َ / ی ِ ی ِ] (ق مرکب، اِ مرکب) فردفرد. یکی یکی. یک نفر یک نفر. یک عدد یک عدد: شاگردان یک یک از در بیرون می روند. تک تک:
لاجرم گویی که یک یک ذره را
در درون پرده ای باری دگر.
عطار.
و به گاه خلوت و فرصت یک یک را عرضه می دارد تا نشان می فرماید. (تاریخ غازانی ص 333). و رجوع به یکی شود.


تهران

تهران. [ت ِ] (اِخ) طهران.مرکز استان مرکزی و پایتخت کشور ایران است. استان تهران یا استان مرکزی که در مهرماه 1326 هَ. ش. تأسیس گردید هم اکنون شامل شهرهای اراک با 351625 تن سکنه و تفرش با 89428 تن سکنه و خمین با 62895 تن سکنه و دماوند با 57763 تن سکنه و ری با 173920 تن سکنه و ساوه با 142540 تن سکنه و شمیران با 200104 تن سکنه و قزوین با 424690 تن سکنه و قم با 179434 تن سکنه و کاشان با 153986 تن سکنه و کرج با 232578 تن سکنه و گرمسار با 35759 تن سکنه و محلات با 42578 تن سکنه و شهر تهران با 2803130تن سکنه می باشد. شهر تهران بر حاشیه ٔ شمالی فلات مرکزی ایران به فاصله ٔ شانزده هزارگزی دریای مازندران بخط مستقیم قرار دارد و مرکز سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اداری و همچنین مرکز خطوط آهن و راههای هوائی و شاهراههای عمده ٔ کشور ایران است. شهر تهران در سالهای اخیر گسترش قابل ملاحظه ای یافته و کویهای بزرگی چون تهران پارس، تهران نو، نارمک، یوسف آباد، شهرآراء، جوادیه و جز اینها در اطراف تهران بوجود آمده و به تدریج بدان متصل گردیده و تهران بزرگ را تشکیل داده است. این شهر در 51 درجه و 24 دقیقه ٔ طول خاوری گرنویچ و 35 درجه و 41 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است. ظهر تهران (ساعت 12) با ساعت 11/30 در شهرهای مسکو و بغداد و 10/30 در شهر استانبول و9/30 در شهر برلین و 8/30 در شهرهای لندن و پاریس و 3/30 در شهر نیویورک و 0/30 در شهر سانفرانسیسکو و 14 در بمبئی و 16 در شهر پکن و 17/30 در شهر توکیو برابر است. تهران از حیث عمران و عظمت سیاسی و اقتصادی یکی از شهرهای عمده ٔ آسیای غربی است. گذشته از خیابانهای وسیع و ساختمانهای باشکوه و مؤسسات بزرگ اقتصادی، تجاری، موزه ها و کتابخانه ها و مؤسسات علمی و هنری و مراکز عمده ٔ فعالیتهای فرهنگی نیز در آن وجود دارد. از جمله ٔ موزه ها، موزه ٔ قصر گلستان و موزه ٔ ایران باستان و موزه ٔ مردم شناسی را باید نام برد و از جمله ٔ کتابخانه ها، کتابخانه ٔ مجلس شورای ملی و کتابخانه ٔ ملی و کتابخانه ٔ ملک، شایان ذکر است. تهران مرکز دانشگاهها و دانشکده های مختلف است. از آن جمله: دانشگاه صنعتی آریامهر. دانشگاه جنگ، دانشگاه ملی و دانشگاه تهران که قدیمی ترین و اساسی ترین مرکز علمی ایران و شامل دانشکده های ادبیات و علوم انسانی، علوم تربیتی، پزشکی، علوم، علوم اداری، الهیات و معارف اسلامی، حقوق، فنی، هنرهای زیبا، کشاورزی، دامپزشکی، بهداشت، داروسازی، جنگل داری، اقتصاد می باشد. و علاوه بر اینها باید از دانشسرای عالی، مدرسه ٔ عالی سپاه دانش، دانشکده ٔ هنرهای دراماتیک، مدرسه ٔ عالی دختران، مدرسه ٔ عالی پارس، دانشکده ٔ روزنامه نگاری، آموزشگاه عالی پرستاری، آموزشگاه فیزیوتراپی را نام برد. مراکز صنعتی: تهران یکی از مراکز مهم صنعتی ایران است که مهمترین مؤسسات صنعتی آن عبارت است از: پالایشگاه نفت و کارخانه های: پارچه بافی، قند، بلورسازی، چرمسازی، شیمیایی، کبریت سازی، سیمان، لبنیات پاستوریزه، صابون و گلیسیرین، دخانیات، کفش، دارو و مونتاژ اتومبیل و جز اینها. راهها: تهران به وسیله ٔ سه رشته راه آهن به استانهای خراسان و مازندران و آذربایجان و یک رشته راه آهن به جنوب غربی ایران متصل می گردد و راههای عمده ٔ اتومبیل رو ایران از شمال و جنوب و شرق غرب به تهران متصل می گردد و فرودگاه مهرآباد یکی از مراکز مهم ارتباط با کشورهای جهان است. رجوع به طهران در همین لغت نامه و فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 و دایره المعارف فارسی و مجله ٔ ایرانشهر و فرهنگ فارسی معین شود.


نام

نام. [مِن ْ] (ع ص) نما المال نموا، زاد و کثر، فهو نام. نماالانسان، سمن، فهو نام. (معجم متن اللغه). رجوع به نامی شود.

فارسی به عربی

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

گویش مازندرانی

یک

یک

فرهنگ فارسی هوشیار

یک

تخستین شماره از اعداد که به تازی واحد گویند پارسی تازی گشته از ساز های یک زهی ‎ یکی ازاعداد اصلی نخستین شماره عددی که در مرتبه اول واقع است احد یک اندام از اندامهای اوناقص باشد: کوه از غمت بشکافته و آن غم بدل در بافته یک قطره خونی یافته ازفضلت این افضالها. (دیوان کبیر) توضیح بسیاری ازقدمایک جزعدد بشمار نمی آورند. یا یک از پس دیگر. متوالی. یایک از پس دیگر رفتن. مرادفه یا یک از دیگر. از یکدیگر: دانستن سایه وارتفاع یک از دیگر بوسیله اسطرلاب. یا یک از دیگر بسته مرتبط: یک از دیگر بسته بنگریستن یعنی مرتبط بنظر. یا یک ازدیگر جداشدن. فرق. یا یک به یک. یکایک: ومرغان را یک به یک بخواند. یا یک بدو کردن. مشاجره کردن. یایک و دو کردن باکسی. با او محاجه کردن: من نمیخواهم بادوستانم یک و دو کنم، افادت تنکیرکند معادل (ی) نکره: یک روز (روزی) بافرزانگان نشسته بود (مامون) . توضیح (یک) عدد را از (یک) نکره بدین میتوان پسندیده باشد عدد است: یک خربزه خریدم نه بیش. و اگر ناپسند باشد نشانه نکره است: یک شب تامل ایام گذشته میکردم که اگر بگویم نه بیش ناپسنداست، تن فرد شخص: بهریک از سایر بندگان حواشی خدمتی متمین است. . . .

معادل ابجد

نام یک دوراهی در تهران

1207

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری